ایران کهن سر زمین من
امروز بیایید دعا کنیم که گنجی پیروز شود...به زنده ماندن او..
بیایید از امروز دعا کنیم و بخواهیم از خدا که اندیشه و عقیده گنجی پیروز گردد...(زدست مدعیان جز دعا کاری برنیاید...والبته دعای مدعیان نیز مشکوک الوصول است)حقیقتش اینست که دنیای ما آدمهای ترسو,فریبکار و چند رنگ برای روح بلندی چون گنجی هر روز کوچکتر و کوچکتر می شود و این روح بزرگ امروز..شک ندارم که در جدال با فرشته مرگ این روزها این بیت را بیش از همه ابیات عالم زمزمه میکند.........
زین همرهان سست عنا صر دلم گرفت ........شیر خدا و رستم دستانم آرزوست
وضع وخیم گنجی
دوست خوبم عبدالله رمضان زاده هم که از نوجوانی با اکبر آشنایی دارد و دو بار در بیمارستان با اکبر ملاقات داشته است امروز نگران تر از همه می­گفت: اصلاً حالش خوب نیست و من هم نگفته ام که به حل ماجرا امیدوارم. احساس کلی من هم این است که حال جسمانی اکبر در سراشیبی خطرناکی قرار گرفته است.http://www.webneveshteha.com/
آقای هاشمی قرار بود رییس جمهور شوید و نقش تاریخیتان را در ایران اجرا کنید..نشد..ما و خیلی های دیگر سعی کردیم ولی نشد ..شما بهتر می دانید چرا؟چون نمی خواستند...ولی خوب شما هنوز پر نفوذ ترین سیاستمدار ایرانی از دیدگاه جهانیان به شمار می آید....گنجی دیروز بر شما تاخت...شاید به درست ویا شاید به غلط..نمی دانم..ولی شما خوب میدانید که مرگ او در زندان چه آثار ناگواری بر ایران دارد..تحسین میکنم این برد باریتان را...بجنبید که جماعت غداره کش منتظر به مرگ گنجی فردا خواهند گفت که او را به خاطر شما کشتند...و ایران می داند که شما این را نمی خواهید....
شال و کلاه ایرانی به همراه چادر عربی-مصوبهجدید مجلس هفتم
اعلام وصول طرح «ساماندهي مد و لباس»، اين طرح به زودي در صحن علني مجلس مورد رسيدگي قرار خواهد گرفت. به گزارش فارس بر اساس پيش نويس طرح ساماندهي مد و لباس كه در كميسيون فرهنگي مجلس مورد تصويب قرار گرفته است، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي مكلف است جهت پي‌ريزي ساختار مديريتي موضوع اين قانون، كميته 9 نفره‌اي را متشكل از دو نفر از اصناف مرتبط، يك نفر از انجمن طراحان پارچه و لباس، يك نفر نماينده از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، صدا و سيما، وزارت بازرگاني، سازمان مديريت و برنامه‌ريزي، وزارت صنايع و معادن و يك نفر از كميسيون فرهنگي تشكيل ‌دهد. آئين نامه شرح وظايف اين كميته به تصويب هيات وزيران مي‌رسد. همچنين طبق ماده 2 اين طرح، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و صدا و سيما مكلفند در جهت ترويج نمادها و الگوهاي پارچه و لباس ايراني و بومي مناطق مختلف ايران، نمادها و الگوهاي مورد تاييد كميته پيگيري اين قانون را تشويق و ترغيب و تبليغ نمايند و در جهت پرهيز از الگوهاي مغاير با فرهنگ ايراني اسلامي اهتمام جدي ورزند. بر اساس تبصره ماده مذكور، تبليغ الگوهاي مغاير با فرهنگ ايراني، اسلامي به هر نحوي ممنوع است. طبق ماده 3 اين طرح، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي با همكاري وزارت بازرگاني مكلف است جهت تبادل فرهنگي ملل مسلمان، موزه، نمايشگاه و جشنواره‌هاي ملي، منطقه‌اي و بين‌المللي با محوريت معرفي نمادها والگوهاي پارچه و لباس ايراني، اسلامي برگزار نمايد. در ماده چهار طرح مزبور آمده است: طرح‌ها و الگوهاي توليد شده پارچه و لباس مبتني بر نمادهاي ايراني، اسلامي، مشمول حمايت قانوني حقوق مولفان و مصنفان و قانون ثبت اختراعات و مالكيت صنعتي خواهد بود. طبق ماده پنج نيز وزارت بازرگاني مكلف است جهت دسترسي عمومي و حمايت از توليد و فروش پارچه‌ها و پوشاك منطبق بر الگوهاي ايراني، اسلامي، نمايشگاه‌هاي عرضه فصلي لباس و پوشاك برگزار نمايد. همچنين وزارت بازرگاني مكلف است جهت حمايت از توليد داخلي، عوارض گمركي بر واردات تجاري پوشاك و پارچه‌هاي خارجي وضع نمايد، به نحوي كه امكان رقابت براي توليد كنندگان داخلي فراهم گردد. بر اساس ماده هفت طرح مزبور وزارت تعاون و وزارت كار و امور اجتماعي مكلفند در تاسيس تعاوني، اخذ مجوز فعاليت و استفاده از تسهيلات دولتي، طراحان و توليد كنندگان پارچه و لباس مبتني بر الگوهاي ايراني- اسلامي را در اولويت قرار دهند. بانك‌ها ملزم خواهند بود تا تسهيلات بانكي و وام‌هاي خوداشتغالي را در اختيار متقاضيان قرار دهند. همچنين در ماده هشت آمده است، با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي با همكاري و حمايت وزارت صنايع نسبت به معرفي و ارايه طرح‌هاي ايراني براي حمايت از كاخانجات نساجي و تقويت توليدات ملي اقدام خواهد نمود. كليه دستگاه‌هاي دولتي مكلف خواهند بود جهت تشويق تقاضاي بازار پارچه و لباس منطبق با الگوهاي ايراني - اسلامي، تسهيلات ( خريد پارچه و لباس‌هاي مذكور) را در اختيار كاركنان خود قرار دهند. دولت نيز مكلف است اعتبارات مالي لازم را در بودجه سنواتي رديف‌هاي خدماتي - رفاهي دستگاه‌ها منظور نمايد. طق ماده 10 نيز نيروي انتظامي جمهوري اسلامي ايران و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي مكلفند از فروش لباس‌هاي دست دوم خارجي كه به صورت قاچاق وارد كشور مي‌شوند، ممانعت به عمل آورند. آئين نامه اجرايي اين قانون را در صورت تصويب نهايي، وزارتخانه‌‌هاي ارشاد و بازرگاني تهيه و به تصويب هيات وزيران خواهند رساند. طرح مزبور در جلسه علني مجلس در چهارشنبه بيست و يكم تير ماه اعلام وصول گرديد كه به زودي در دستور كار مجلس قرار خواهد گرفت.
دومين نامه اکبر گنجی به آزادگان جهان"...اين شمع در حال خاموش شدن است. ولی اين صدا خاموش نخواهد شد. اين صدا، صدای زندگی مسالمت آميز، تحمل ديگری، عشق به انسانيت، ايثار برای مردم، حقيقت طلبی، آزادی‌خواهی، دموکراسی خواهی، احترام گذاردن به مخالفان، پذيرش سبک‌های مختلف زندگی، تفکيک دولت از جامعه‌ی مدنی، تفکيک سپهر خصوصی از سپهر عمومی، تمايزِ نهاد دين از نهاد دولت، برابری تمامی انسان‌ها، عقلانيت، فدراليسم در چارچوب ايران دموکرات، نفی خشونت و... است. اين شمع در حال خاموش شدن است امّا اين صدا، صداهای بلندتری به دنبال خواهد آورد:

شب با تابوت سياه،
نشست توی چشم‌هاش
خاموش شدستاره
افتاد روی خاک..."
http://mag.gooya.com/politics/archives/033163.php
گنجی زنده بمان

ای کاش زنده بماند..ایران امروز به گنجی زنده بیشتر از گنجی شهید قهرمان نیاز دارد.یکی به او بگوید که تا به حال چه کاری از این همه شهید آزادی ساخته بوده که از نعش تو ساخته باشد..فکر تو و عقیده تو گنج نامکشوفی است که بدون تو سخت است در گشودنش..زنده بمان پهلوان اکبر که از قدیم گفته اند پهلوان زنده را عشقست
همه میدانند و شکی ندارند که تو و تنها تو پیروز این میدانی..تو به اندازه همه آنهایی که ترسیدند شجاع بودی ..تو به اندازه همه آنها که فراموش کردند هشیار بودی ..تو به اندازه همه آنهایی که معامله کردن و زیان دیدند معامله نکردی و اینچنین سرشار سود بردی
به زندانبان بگویید محاسباتت غلط است مرگ گنجی بیش از آنچه تو فکر میکنی برای تو و همکارانت هزینه خواهد داشت...اگه گنجی مرد ...
برای اینکه بیشتر از اینها هزینه نپردازی بدون شرط و شروط این گنج را از سردخانه برون آر
.....
به قول دوستم ابوالمجنونhttp://jaam.blogfa.com

گنجی ققنوس است اگر بمیرد هزار گنجی از
خاکستر آن متولد خواهند شد ومطمئناً زندانهای تو گنجایش این همه گنجی را نخواهد داشت...امروز با طرفداران عاقل گنجی چنان مکن که فردا با لشکر مجنون شده گنجی بنیادت بر باد است..
فراخوان برای وداع با خاتمی

آخرین روزهای حضور صدای ملت در دل حاکمیت است ..مردی که با شوق آمد و با رگبار ناجانمردانه انتقادات میرود که عرصه را به دیگری بسپرد..من به تمامی وبلاگیون پیشنهاد میکنم که با جنبشی نو وبا بدرقه ای جانانه نگذاریم که آخرین گلبرگ اصلاح طلبی در عصر آغاز روزهای سخت، بی آب و شبنم پژمرده بمیرد....
یاعلی
خشونت=خط پایان تعقل

یادم می آید که روزی روانشناسی در تلویزیون خطاب به والدینی که کودکان خود را تنبیه می کنند میگفت :میدانید معنای تنبیه بدنی ویا سیاسی ترش فیزیکی چیست؟
تنبیه و برخورد فیزیکی یعنی اینکه من هیچ چاره و راه حل دیگری در برخورد با رفتار تو نمی شناسم وبه این علت که کار دیگری بلد نیستم از قوه قهریه استفاده میکنم یادم می آید از آن روز به بعد در هر زمانی که میخواستم از خشونت ویا به قول عقلا از قوه قهریه در مقابل دیگران استفاده کنم به یکدفعه از خودم ونادانی ام شرمگین میشدم..اعتماد به نفسم از دست میرفت وبهت زده به دنبال دلیل ناتوانیم در درک موضوع مناقشه میگشتم..
آری خشونت-برخورد قهریه-ترور محصول جهل و نادانی انسانهاست و فرقی ندارد که در کجا ودر چه زمان ومکانی اتفاق میافتد..
انگلیس-نیویورک-تهران ویا بغداد..
همه آنهایی که با استفاده از این ابزار به دنبال پیشبرد اهداف خود هستند از جهل و نادانی مزمن رنج میبرند چه بوش،چه صدام ویا چه نظریه پردازان خشونت وطنی حال میخواهد آیت الله باشد ویا یک فکل کراواتی لیبرال...
و وای بر زمانی که ما بخواهیم بین جاهلان تبعیض قائل شویم و بگوییم که آنکه در عراق میکشد متمدن است وآنکه در لندن می کشد وحشی و غیر متمدن...اهالی ترور و خشونت وارعاب همه از یک قماشند و با خود شیرینیهایی که در اقصی نقاط جهان میکنند آب به آسیاب هم میریزند..
نفرین بر خشونت ،ترور وجهل...
به سلامتی آقای ابطحی بازنشسته شدند.البته بهتراست به قول ایشان خیلی دیگراز آقایانی که مثل کنه چسبیدن به مدیریتهای ریزودرشت دولتی در این 27سال هم به فکر بازنشستگی بیفتند.این کار چند فایده دارد که یکی از مهمترین فواید آن نیز جوانگرایی در سیستم سیاسی و مدیریتی کشور میباشد و دیگر اینکه خود این حضرات با ایفای نقش ناظر بهتر میتوانند به اتقال تجربیات خود بپردازند ..این دقیقا این تاکتیکی است که راست در یکی دوسال گذشته از آن برای تغییر فضای بازی به کاربرده است .
البته این کار برای اصلاح طلبان یک مزیت دیگر نیز دارد و آن اینست که با مطرح کردن چهره های جوان و نوگرا میتوانند از سد تله آفساید شورای نگهبان نیز بدون جنجال و هیاهو بگذرند..
البته این را نیز باید اضافه کرد که با توجه به ساختار جمعیتی حامیان اصلاحات در ایران امکان بروز وظهور افرادی بسیار شایسته تر از مکشوفات راست وجود دارد که هم دارای سوابق خوبی هستند و هم خوش تیپ ترند!!!!!!!1و هم مطمئناً با توجه به به جوان بودن دغدغه کار بیشتری دارند و در ضمن به علت اینکه واژگانی چون عدالت و برابری از امراض حاده دوران جوانی است مثل دوستان با تجربه رهبری کننده اصلاحات در شعارها و بیانات خود به علت ابتلاء به مالیخولیای غرور وفراموشی، قشر عظیمی از کسانی که دغدغه نان شبشان را دارند را فراموش نخواهند کرد.
واقعا این سئوال برای من همچنان باقی است که با دورنمای خوب اقتصادی سالهای آینده-بیشتر به خاطر افزایش درآمد نفت -چگونه دوستان اطلاح طلب مان فکر نکردند که میتوان با یک شعار انقلاب اقتصادی وضعیت آرا خود واحیانا مردم را بهبود بخشند..
-جالب ترین خبرهای حقوق بشری این روزها در دنیا هم تبدیل شده به مبارزه با فقر
یه آدم باحال پیدا شه یه کنسرت فقر بذاره بریم حالشو ببریم.
مجله الکترونیکی اکونومیست در مقاله ای به شرح ماوقع آنچه که گرهارد شرودر صدر اعظم آلمان را برای قانع ساختن پارلمان آلمان به دادن رای عدم اعتماد به خودش وادار ساخت پرداخته است او از ترس فرو پاشی اقتصاد آلمان به طور ناگهانی تصمیم به کناره گیری آنهم از نوع قانونی اش گرفت تا شاید رقیب او بتواند راه حل بهتری برای بحران اقتصادی آلمان بیابد،انچه برای من بسیار قابل توجه است اینست که در دنیای غرب که دموکراسی فقط یک جور پز سیاسی نیست هیچ چیز مهمتر از منافع ملی و جود ندارد..البته ممکن است عده با دلایل مختلف این عمل آقای شرودر را تخطئه بکنند ولی همین که این نفر اول سیاسی آلمان این ریسک را کرده ویا بهتر بگویم وقتی که دیده شرایط ادامه دادن وجود نداردجرات این را داشته که این ریسک را مرتکب بشود نشاندهنده اینست که در ان سامان قدرت را ارث پدری یا هدیه الهی نمیدانند و حداقل در ظاهر امر از عمده سیاستمداران ما متقیانه تر عمل میکنند.
برای خواندن کامل مقاله به این آدرس مراچعه کنید.
. http://www.economist.com/agenda/displaystory.cfm?story_id=4143872&fsrc=nwl

ganji Posted by Picasa
امروز ١٩ روز از اعتصاب غذای من می‌گذرد. در ابتدای خرداد ماه ، ١١ روز در اعتصاب غذابودم. از ٢١ خرداد مرحله دوم اعتصاب غذا آغاز شد. در مجموع ، طی ٣٠ روز اعتصاب غذا ، وزن من از ٧٧ کیلوگرم به ٥٨ کیلوگرم کاهش یافته است. یعنی طی یکماه ١٩ کیلو کاهش وزن.
مرا در سلول انفرادی بند ٢٤٠ حبس کردند ومجازاتهای اضافی دیگری چون ممنوع التلفن بودن ، ممنوع الملاقات بودن ، ممنوعیت مطالعه روزنامه و ممنوعیت استفاده از هواخوری را برمن تحمیل کردند.
دروغ در نظام‌های اقتدارگرا ، از رذیلت به فضیلت تبدیل می‌شود. دروغگویان مدعی‌اند: زندانی سیاسی نداریم، سلول انفرادی نداریم، اعتصاب غذا در زندان‌های ایران وجود ندارد، زندان‌ها به هتل تبدیل شده است. مشکلات و مسائل را از طریق تغییر نام حل می‌کنند. سلول انفرادی را سوئیت می‌نامند و گمان باطل می‌برند که مسئله حل شده است. آیا اگر کسی الاغ را طوطی بنامد الاغ از طریق انقلاب ماهیت به طوطی تبدیل می‌شود؟ زندانی یعنی سلب آزادی. آیا با هتل نامیدن زندان، ماهیت زندان دگرگون می‌شود؟ (از تعابیر ذات گرایانه استفاده کردم چون فیلسوفان مسلمان، ذات گرایند و انقلاب ماهیت را محال می‌دانند.) زندانی سیاسی کسی است که به دلیل عقاید و بیان نظرات دگراندیشانه‌اش زندانی می‌شود. تمام نهادهای حقوق بشری دنیا تأیید کرده‌اند که طی سالهای گذشته صدها نفر به دلیل دگراندیشی در ایران زندانی شده‌اند.

دادستانی دروغ ساز تهران یک روز مدعی می‌شود گنجی را به دلیل اعتصاب غذا در سلول انفرادی حبس کرده است. روز دیگر می‌گوید گنجی را برای تنبیه در انفرادی حبس کرده‌اند و تا زمانی که متنبه نشود در انفرادی خواهد ماند و در آخرین اظهار نظر می‌گویند «از آنجایی که گنجی مشکل تنفسی داشت، پزشکان تشخیص دادند وی در محیط آرام و دور از هیاهو باشد». دروغگو با فراموش کردن دروغ‌های پیشین، دروغ‌های جدید می‌بافد. فراموش کرده‌اند که یک ماه پیش رئیس دادگستری استان تهران (علیزاده) مدعی شد گنجی بیمار نیست. اینک می‌گویند به تشخیص پزشکان گنجی از بیماری تنفسی (بخوانید آسم) رنج می‌برد. آیا پزشکان توصیه کرده‌اند گنجی را در سلول انفرادی ممنوع التلفن، ممنوع الملاقات، ممنوع از خواندن روزنامه و ممنوع از آفتاب و هوای تازه کنید؟ آیا پزشکان دستور دادند در ساعت ٢٠ دقیقه‌ی بامداد جمعه ٢٧ خرداد یک قاچاقچی محکوم به ١٥ سال حبس را به زور وارد سلول گنجی کنید تا دخل او را بیاورد؟ (آن فرد قاچاقچی را صبح روز پنجشنبه ٢٦ خرداد به دفتر دادستان تهران بردند و سعید مرتضوی به خوبی او را توجیح کرده بود که شب هنگام چه باید صورت دهد. فردی که از دفتر مرتضوی در ساعت ٢٠:١٢ به همراه او به درب سلول من آمد، به مراقبین می‌گفت اگر دست من بود جنازه‌ی گنجی را خودم روی زمین می‌انداختم. البته من زیر بار نرفتم و او را به سلول راه ندادم و خودم هم از سلول بیرون آمدم. (کل ماجرای آن شب را در نامه‌ی جداگانه‌ای شرح داده‌ام).
بدانید اگر تنبیه به معنای انکار عقاید پیشین باشد، گنجی هیچگاه متنبه نخواهد شد کلیه‌ی مکتوباتم، خصوصاً دفتر اول و دوم مانیفست جمهوری خواهی زاده‌ی تأمل و آگاهی‌اند. نقد بی‌رحمانه‌ی آنها بر عهده‌ی دیگران است. بدانید گنجی تا رسیدن به مقصود، دست از اعتصاب غذای نامحدود بر نخواهد داشت. توبه نامه نویسی شیوه‌ی بازجویان استالین بود که به استالینیست‌های ایرانی به ارث رسیده است.
امروز، چهره‌ی در هم شکسته‌ی من، نمایانگر سیمای واقعی نظام جمهوری اسلامی ایران است. من اینک نماد عدالتم. عدالتی که اگر درست نگریسته شود، ظلم تمام عیار زمامداران جمهوری اسلامی را به نمایش می‌گذارد. صورت و بدن در هم ریخته‌ی من، به طور پارادوکسیکالی، عدالت ادعایی و ظلم واقعی را ظاهر می‌سازد. اکنون هرکس مرا می‌بیند، با تعجّب می‌پرسد آیا شما اکبر گنجی هستید؟ با تو چه کرده‌اند؟
آری، من نه بیمارم نه اعتصاب غذا کرده‌ام. وزن مرا از طریق شکنجه‌های ابداعی در عرض یکماه از ٧٧ به ٥٨ رسانده‌اند. این جسم فروریخته را از دیگران پنهان می‌نمایند، تا واقعیت جمهوری اسلامی پنهان بماند. چرا اجازه نمی‌دهند خبرنگاران تصاویر مرا بگیرند و منتشر سازند.

خوش بود گر محک تجربه آید به میان
تا سیه روی شود هرکه درو، غش باشد

همانطور که بارها گفته‌ام اگر من در زندان بمیرم، عامل و آمر قتل من آقای ..... است. مرتضوی بطور مستقیم از طریق آقای حجازی از آقای .... دستور می‌گیرد. من با حکومت نامحدود و غیر انتخابی آقای ....مخالفت کرده‌ام. گفته‌ام قدرت مطلق غیر پاسخگوی مادام‌العمر، با مردم‌سالاری تعارض دارد. گفتم بیان این نظر با واکنش تند و سریع آقای .....مواجه خواهد شد. آنچه پیش آمد نشان داد که تشخیص من درست بود. او انتقاد از خودش را به هیچ وجه تحمل نمی‌نماید. کروبی و معین و‌ هاشمی رفسنجانی هم در این انتخابات مزه‌ی مردم سالاری دینی ... را چشیدند. دخالت گسترده و تشکیلاتی سپاه و بسیج ، صدای ستاد لاریجانی و شخص محسن رضایی را هم درآورد. نظام سلطانی با دموکراسی تعارض دارد. در این نظام سلطان همه کاره است و دیگران گوش بفرمان. مرتضوی به همسر من گفته است: «مگر گنجی بمیرد چه خواهد شد؟ روزانه بیش از ده‌ها نفر در زندان‌ها می‌میرند. گنجی هم یکی از آنها». این سخن آقای ....است که از زبان مرتضوی به گوش می‌رسد. گنجی می‌میرد، امّا آزادی طلبی، دموکراسی خواهی، عدالت خواهی سیاسی، امید و آرزو و آرمان نخواهد مرد. عشق به دیگری و ایثار برای مردم همچنان زنده خواهد ماند.

اکبر گنجی
چهارشنبه ٨/٤/٨٤
------------------------------
پاورقی:
١) دادستان گفته است در سلول گنجی باز است و او با دیگر متهمان این بند (متهمان پرونده‌ی انتشار و فروش سؤالات کنکور) ارتباط دارد. این مدعا هم دروغ است. متهمان یک پرونده را به طور جداگانه ماهها در سلول انفرادی حبس می‌کنند تا با یکدیگر تبانی نکنند و در اثر فشار بازجوئی و قطع کامل ارتباط با دنیای خارج، به هرچه بازجویان بخواهند اعتراف کنند. من گاه صدای برخی از محبوسان در سلول انفرادی را می‌شنوم که خواهان استفاده از هواخوری و بازکردن پنجره‌ی کوچک سلول خود هستند. باز بودن درب کلیه‌ی سلول‌ها و ارتباط با یکدیگر کذب محض است. اخیراً یکی از همین کنکوری‌ها ١٤ روز دست به اعتصاب غذا زد.
راهنما
سخن پراکنی
امکانات
لینکها در صفحه جدید
تشکر


کليه حقوق محفوظ است